اختلالات عاطفی
عاطفه عبارت است از حالت هیجانی شخص که اندیش او را همراهی می کند. عاطفه و هیجان اغلب به طور متداخل به کار می روند . اما خلق حالتی نافذتر پایاتر از دو حالت قبلی هست . بدین معنی که ممکن است خلق کسی در یک روز بخصوص بالا باشد ، معهذا حالاتی از افسوس ،غم ،خشم یا نگرانی در اختلالات عاطفی بطور گذرا در زمینه این خلق بالا مشاهده شود.
رفتار خود آگاه بشر در درجه اول نتیجه برخی از نیازهایی است که احساس می کند . این نیازها را به طور خلاصه به دو گروه عمده می توان تقسیم کرد : نیازهایی که با لذت ارتباط دارند و منجر به حرکت به سوی هدف می گردند و نیازهایی که درد را تداعی نموده و موجب کناره گیری شخص از آنها می شود. حرکت لذت بخش با یک رشته اعمال هدف جویانه که با پیش بینی لذت مربوط است ، شروع شده و سر انجام به حرکت انتهایی که با رسیدن به لذت و حصول رضایت همراه است ختم می گردد. این ثبات عاطفی را ممکن است بیماریهای گوناگون روانی به آشفتگی مبدل سازد که به صورت عواطف خوشایند ، عواطف ناخوشایند و سایر انواع اختلالات ظاهر شود
عواطف خوشایند:
بطور کلی عبارتند از
خوشی یا نشئه: این حالت را احساس مثبت سرحال بودن از نظر جسمی و روانی تعریف کرده اند،حالت نشئه خارج از موقعیت متناسب ، بیمارگونه شمرده شده و قرینه ای بر وجود بیماری روانی است . اگر چه حالت خوشی معمولا روان زاد است ، ممکن است علت عضوی نیز داشته باشد . در حالت خوشی همه چیز خوشایند و هر اتفاقی مسرت بخش است. زندگی زیبا و دل انگیز و و بی دغدغه و به عبارت دیگر آسمان دل صاف و روشن است . مشاهد این حالت در بیمارانی که گاهی از نظر عینی در وضع جسمی وخیمی قرار دارند بسیار غم انگیز است. نشئه بیش از همه در بیمار هیپومانیک دیده می شود ، در بعضی اختلالات عضوی مثل پارلیزی ژنرال ، اسکلروز مولتیپل و بعضی تومورهای لوب پیشانی هم مشاهده میگردد.
سرخوشی: سرخوشی در واقع پله ای بالاتر از خوشی است که علاوه بر خصوصیات ذکر شده برای خوشی ، شخص از یک حسی اعتماد به نفس عمیق برخوردار است و بیش فعالی نیز بر شکل بالینی افزوده شده است. بعضی از داروها منجمله تریاک ، الکل و آمفتامین ممکن است حالت خوشی و سرخوشی به وجود آورد.
وجد: مرحله ای فراتر از سرخوشی است و معمولا با هذیانهای بزرگ منشی همراه است.
جذبه: حالت جذبه یا خلسه ، نقطه اوج در عواطف خوشایند است .حالتی است که در آن شخص خود را در دنیایی آرام و پر صلح و صفا یافته و احساس تولدی دوباره به او دست می دهد ، تولدی دوباره بدور از تشویشهای دنیای خاکی ، که تحقق منتهی آرزوهای شخص را در بر دارد.
بی ثباتی هیجانی: یکی از علائم اساسی در اختلالات عضوی مغز به خصوص در اختلالات عروقی مغز است . بیمار مبتلا در میان خنده های پر نشاطش ناگهان شروع به گریه می کند ، یا با کوچک ترین تحریکی لبخندهایش به خشمی انفجاری تبدیل می گردد که نوعی از اختلالات عاطفی می باشد.
بی اختیاری هیجانی : بی اختیاری هیجانی زمانی وجود دارد که شخص به علل جزئی یا بدون علت شروع به گریه کردن ، یا خندیدن می کند. گریه کردن شایع تر است و معمولا در ضایعات بارز مغز ، به خصوص در دمانس آترواسکلروتیک مشاهده می شود . اشک ریزی بدون ملال عمیق و ثابت در انفاکتوس مغزی ممکن است مشاهده شود هیجان سرد: این اصطلاح برای حالت هیجانی فیزیکی که تحت تاثیر برخی داروها (مثل اپینفرین) احساس می شود اطلاق می گردد. شرایط جسمی به حالت تحریک هیجانی شباهت پیدا می کند اما تجربه عاطفی واقعی در کار نیست.
تحریک پذیری: بعضی از بیماران حالت های کج خلقی نشان می دهند که ضمن آن غمگین ،درمانده عصبانی ،بیزار و تحریک پذیر هستند این نوع اختلالات عاطفی بیش از همه در صرع دیده می شود، اما در حالت افسردگی ،همراه با پارانویا و نوروز جبران هم مشاهده می گردد.
حیرت و منگی : در مراحل ابتدائی اسکیزوفرنی ممکن است بیمار دچار چنین حالتی شود. بیمار منگ و پریشان است و قادر به توصیف تجربه هیجانی خود نیست ،تجویز وریدی سدیم آمیتال غالبا موجب رفع این حالت می شود .حالت حیرت و منگی خاص اسکیزو فرنی نیست در حالت اضطرابی شدید و در افسردگی های موقعیتی هم ممکن است دیده شود.
نوسان خلق : اصطلاحی است که به تغییرات خلق بیماران مبتلا به بیماری منیک دپرسیو اطلاق می شود.
دلتنگی : یکی از اختلالات خلق است که بدون انگیزه ای خاص بطور ناگهانی در شخص پیدا شده و ضمن آن بیمار از هر گونه مداخله ای از جانب دیگران بیزار و متنفر است . دلم می خواد مثل یک موش بروم توی سوراخ و چشمانم کسی را نبیند، نمی خواهم چشمم به روی کسی بیفتد. این حالات در بیماران مصروع ، بیماران مبتلا به ضایعات عضوی مغز و همچنین در پسیکوپاتها ممکن است مشاهده شود.
http://mehrbrainclinic.com.
.